الیارالیار، تا این لحظه: 10 سال و 2 روز سن داره
پیوند عشقمونپیوند عشقمون، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره

الیار شیرینی زندگیم

پیشرفتهای الیار تو نه ماهگی

سلام ماه تابانم پسرم این روزها خیلی شلوغ شدی هرچقدر از شیطنتهات بگم کم گفته ام.سرعت سینه خیز رفتنت خیلی زیاد شده.هر چیزی رو زمین ببینی زود خودت و می رسونی. از پایان نه ماهگی چهار دست و پا میشی ولی چون عادت به سینه خیز رفتن داری بلد نیستی چهار دست و پا بری. تو نه ماه و 8روزگی برای اولین بار نیم خیز شدی و زانوهاتو از زمین بلند کردی. تو 9ماه و هجده روزگی برای اولین بار از کنار مبل گرفتی و ایستادی متاسفانه نتونستم عکس بگیرم اخه زود افتادی.  دیگه از اون روز هم تکرار نکردی. متاسفانه هنوز دندون درنیاوردی ولی لثه هات متورم و سفید شده و همش دستت دهنته و هر چیزی رو برمیداری به لثه هات میمالی. فکر کنم دیگه کم کم دندونای خوشگلت دارن...
29 بهمن 1393

حساسیت پوستی الیار

سلام گل پسرم و دوستان عزیزم الیار بالای من بیش تر از یک ماه صورت نازت حساسیت می کنه و جوش میزنه. سه بار بردیم دکتر. همشون گفتن از بوسیدنه زیاده احتمالا به اب دهان حساسیت داری. باید نذارین کسی بوسش کنه. بوسیدنت رو ممنوع کردیم و به همه گفتیم که از لپات بوست نکنن. خیلی رعایت کردیم من و بابایی تحمل نبوسیدنت رو نداشتم از پیشونیت و گردنت بوست می کردیم. داروهاتم مرتب می دادم ولی زیاد فرق نمی کرد. تا اینکه تازگیها فهمیدم که به موز حساسیت داری. چون عاشق موزی هر روز با یکم شیر له میکردم و می خوردی یا هم سرلاک موز و گندم می خوردی. چند روزی بود که موز بهت نداده بودم جوشات داشتن کمرنگ می شدن من فکر می کردم داروهات داره تاثیر میذاره تا این...
23 بهمن 1393

سوغاتیها و بافتنی های پسرم

سلام پسر نازم امروز می خوام عکسهای لباسهایی که برات بافتم رو بزارم البته خیلی وقته تموم کردم ولی وقت نمی کردم عکساشونو برات بزارم.البته پسرم خیلی ناشی بودم اولین بارم بود که لباس می بافتم.اونقدر ناشی بودم که بابایی بهم می گفت که امکان نداره بتونم تمومشون کنم.اگه هم بد باشه ببخش. انشالله دفعات بعد جبران می کنم. اینهم کتی که عمه جون زیبا برات بافته و از شمال برات فرستاده. دست گلش درد نکنه. از کاموای کت اضافه مونده بود که منم برات شال و کلاه بافتم. اینهم عکسهای عسل مامان اینم عکست خونه ی عمه معصومه من اینجا هم اماده شدی بریم مهمونی   ...
16 بهمن 1393

پایان 9 ماهگی مرد کوچکم

سلام وروجک مامان و دوستان عزیزم...... ممنونم از اینکه به وبلاگمون سر میزنین و نظر میدین.                      ماهگیت مبارک عسلم پسر گلم 9 ماهگیت هم تموم شد و به سلامتی وارد دهمین ماه زندگیت شدی. گلایه از روزها دارم که به این زودی می گذرند, من دوست دارم از لحظه به لخظه  بزرگ شدنت لذت ببرم .مثل اینکه همین دیروز بود که تو رو تو بیمارستان بخش ان ای سیو دیدار کردم خیلی کوچولو بودی بدون دستگاه نمیتونستی تنفس کنی . ولی الان ماشالله چه بلا شدی و صبح تا شب من رو بدنبال خودت می کشونی. خیلی خیلی شیطونی می کنی. از دست تو...
5 بهمن 1393
1